اين نشست با حضور حجتالاسلام والمسلمين نجف لكزايي رئيس پژوهشكده علوم و انديشه سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي و مؤلف كتاب انديشه سياسي آيتالله مطهري و حجتالاسلام والمسلمين غلامرضا بهروزلك رئيس پژوهشكده مهدويت و آينده پژوهي اين پژوهشگاه برگزار شد..
حجتالاسلام لكزايي در ابتداي اين نشست گفت: از نظر شهيد مطهري جايگاه سياسي عالم ديني در مكتب اخباري ناديده گرفته ميشود و به طبع آن جايگاه فقه ديني نيز مورد غفلت قرار ميگيرد.
وي افزود: استاد مطهري قرآن و عقل را از منظر روششناختي مورد توجه قرار ميدهد و به لحاظ فلسفي دل به حكمت متعاليه سپرده بود و در حوزه فلسفه سياسي ذخائر معرفتي شهيد مرتضي مطهري به صورت عميق با وقايع عصر مشروطه پيوند خورده بود و با توجه به اين پشتوانه عظيم فكري با وقوع انقلاب اسلامي با روشنبيني به انقلاب اسلامي مواجه ميشود.
لكزايي در ادامه گفت: استاد مطهري با وقوع انقلاب اسلامي و تكوين انقلاب با روشنبيني به انقلاب نگاه ميكند و حضرت امام را به عنوان رهبري انقلاب پذيرفته بود و پس از سفر به فرانسه در پاسخ به پرسشي در رابطه با امام(ره) گفت: «من امام را كسي يافتم كه به خدا، هدف و مردم ايمان دارد» و اينها پايههاي نظريه مردمسالاري را تشكيل ميدهد.
وي افزود: عناصر كلامي و فلسفي شهيد مطهري، حكمت متعاليه و فقه سياسي او، فقه سياسي متاثر از حكمت متعاليه بوده است. مطهري فيلسوفي متأله بوده و بر ساز و كار تحول به مسائل روز حساس است.
حجتالاسلام بهروزلك نيز در بخش ديگري از اين نشست گفت: استاد شهيد مطهري در اواخر عمر لايحههاي از سياست اسلامي را مطرح كرده بود كه با تكيه بر مباحث كلامي، پديدههاي اجتماعي را با رويكرد جامعه شناختي بررسي ميكرد و به اين ترتيب؛ شهيد مطهري جزو مصلحاني قرار ميگيرد كه در برابر هجوم غرب ميايستد.
وي افزود: استاد مطهري هم مقابل شبهات مدرنيته ميايستد و هم با متحجراني كه قادر به فهم اسلام روز نيستند مقابله ميكند و ماهيت زندگي اجتماعي را محور قرار ميدهد. بنابراين شهيد مطهري برابر انديشمنداني كه تمايلات غربي داشتند و همچنين نسبت به كساني كه اسلام را مطابق ديدگاه ماركسيستي تفسير ميكردند، ميايستد.
لكزايي با بيان اينكه براي فهم درست چگونگي رابطه امام(ره) و شهيد مطهري بايد به صورت توامان انديشه و عمل مطهري را بررسي كرد در غير اينصورت به تضاد ميرسيم. مطهري از طرف امام عضو شوراي انقلاب تعيين ميشود و با قبول اين مسئوليت از طرف شهيد مطهري به معناي پذيرفتن شانيت امام است و از طرفي استاد مطهري نميپذيرد كه حضرت امام به عنوان رهبر انقلاب در حد رياست جمهور به رتق و فتق امور بپردازد و شأن امامت و نيابت وليعصر(عج) را اجرايي نميداند. او بر اين باور بود كه جايگاه وليفقيه رهبري است تا انسانها را هدايت كند.
وي ادامه داد: استاد مطهري باور داشت رهبر در نظام اسلامي نقش ايدئولوگ را دارد و در سه ساحت فضيلت، عقلانيت و شريعت داراي وظيفه است. همچنين وي باور داشت كه در مردمسالاري ديني، جمهوريت غايت است و اسلاميت محوريت دارد.
لكزايي گفت: سه نوع نظام سياسي در جهان وجود دارد؛ يك دسته نظام ديكتاتوري است كه نه به خدا اعتقادي دارند و نه به مردم كار دارند. نظام ديگر؛ سياسي مبتني بر مردم هستند و در آخرين نوع؛ نظام سياسي جهان دين نقش تعيين كننده دارد و رهبري در اين نظام نقش ايدئولوگ داشته و بر حركتهاي كل جامعه احاطه دارد و رهبر در رأس حكومت ديني نقش بارز دارد رهبران اصلي جامعه اسلامي پيامبر و امام معصوم هستند و در غيبت آنها فقيه جامعالشرايط اين نقش را برعهده ميگيرد كه مردم در تغيير آن نقشي ندارند.
بهروز لك در ادامه گفت: مردم در سال 57 انقلاب كردند و رهبري ديني را پذيرفتند. مردم با اقبال خودشان امام را پذيرفته و در حال حاضر نيز رهبر انقلاب محبوبترين شخص در كل نظام است، اما دانشمندان غربي به دليل نوع نگاه اومانيستي، عشق و علاقه مردم به رهبري را درك نميكنند. مطابق نظر اين افراد حكومت يا استبدادي است يا دموكراتيك و ضلع سومي را برنميتابد.